جنگل جاری

در این حریم شبانه ستم گرفته
در این شب خوف و خاکستر که غم گرفته
رفیق روزان روشن رهایی من
ستاره‌ها را صدا بزن دلم گرفته

قامت یاران از تبرداران اگر شکسته
جنگل جاری رو به بیداری به گـل نشسته
بهار من
رو به بیداری جنگل جاری جوانه بسته

ستاره سوسو نمی‌زند اگرچه بر من
رفیق شبهای بی‌کسی ای سر به دامن
در این سکوت سترون سنگر به سنگر
چراغ خورشیدواره چشم تو روشن

قامت یاران از تبرداران اگر شکسته
جنگل جاری رو به بیداری به گـُل نشسته
بهار من
رو به بیداری جنگل جاری جوانه بسته

قامت یاران از تبرداران اگر شکسته
جنگل جاری رو به بیداری به گـُل نشسته
رو به بیداری جنگل جاری جوانه بسته
جنگل جاری رو به بیداری به گـُل نشسته