جنگل

روح جنگل سیاه با دست شاخه‌هاش داره
روحم رو از من می گیـــره
تا یه لحظه می‌مونم
جغدها تو گوش هم میگن
پلنگ زخمی می‌میـــــره
راه رفتن دیگه نیست
حجله پوسیدن من جنگل پیـره
پشت سر، پشت سر، پشت سر جهنمه
روبرو، روبرو قتلگاه آدمه
قلب ماه سر به زیر
به دار شاخه‌ها اسیر
غروبش رو من می‌بینم
ترس رفتن تو تنم
وحشت موندن تو دلم
خواب برگشتن می‌بینم
هر قدم به هر قدم
لحظه به لحظه
سایه دشمن می‌بینم
پشت سر، پشت سر، پشت سر جهنمه
روبرو، روبرو قتلگاه آدمه
پشت سر، پشت سر، پشت سر جهنمه
روبرو، روبرو قتلگاه آدمه