مهر دوست

من ان نیم که دل از مهر دوست بردارم
وگر ز کینه دشمن به جان رسد کارم
نه روی رفتنم از خاک آستان دوست
نه احتمال نشستن نه پای رفتارم

نه او به چشم ارادت نظر به جانب ما
نمی کند گه من از ضعف نا پدیدارم
به عشق روی تو احرام می کند سعدی
همه جهان بدر آیند او به انکارم

کجا توانمت انکار دوستی کردن
که اب دیده گواهی دهد به اقرارم

 


سرسپرده

یه روز میدونم بی خبر
سرزده از راه میرسی
جون خسته از بیدار شب
با صبح فردا میرسی

وقتی رسیدی خونه ام
باز از تو گل بارون میشه
صاحب خونه پیش تو
نا آشنا مهمون میشه
نا آشنا مهمون میشه

روز تولد تو میلاد عشق پاک
برای شکر این روز
پیشونیم به خاک
پیشونیم به خاک

من سر سپرده هستم
تا مرز جون سپردن
با یک اشاره تو
حاضر برای مردن
حاضر برای مردن

یه روز میدونم بی خبر
سرزده از راه میرسی
جون خسته از بیدار شب
با صبح فردا میرسی

وقتی رسیدی خونه ام
باز از تو گل بارون میشه
صاحب خونه پیش تو
نا آشنا مهمون میشه
نا آشنا مهمون میشه

وقتی بیای
کوچه چراغون میشه باز دوباره
بارون عشقم رو تن
خسته تو میباره
طاق گل بنفشه من
سر راهت میبندم
پیرهن صورتی رو
تو تن تو میپسندم

یه روز میدونم بی خبر
سرزده از راه میرسی
جون خسته از بیدار شب
با صبح فردا میرسی

وقتی رسیدی خونه ام
باز از تو گل بارون میشه
صاحب خونه پیش تو
نا آشنا مهمون میشه
نا آشنا مهمون میشه

از تو خواندن

شبا تو زمزمه های میخونه
هر کی از تو میخونه خوب میخونه خوب میخونه
هر کی از تو میخونه غم تو صداشه
غمی که خوبه توهر صدایی باشه
غمی که تا نباشه صدا صدا نیست
این همه زمزمه تو میخونه ها نیست
شبا تو زمزمه های میخونه
هر کی از تو میخونه خوب میخونه خوب میخونه
میکن عاشق یه صدای دیکه داره عاشقی حال و هوای دیکه داره
میخونم تا همه باور بکنن
از تو خوندن یه صفای دیکه داره
شبا تو زمزمه های میخونه
هر کی از تو میخونه خوب میخونه خوب میخونه

یوسف گمگشته

سرخ صورتم از سیلی ، اما زرد تنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم

از درون همه ویرونم ، اما ظاهرم آباد
شهر خاموشانه قلبم ، رو لب هام پره فریاد
من همه نقدینه هام رو پای عاشقی دادم
پا به زنجیر و اسیرم اما از خودم آزاد
سرخ صورتم از سیلی ، اما زرد تنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم

آبروم رفته از دست آوازه های عشق
مونده ام بی پناه ، پشت دروازه های عشق
روز بی ابرم و مثل خارم به چشم شب
قلب من شده باز ، سپر تازه های عشق
سرخ صورتم از سیلی ، اما زرد تنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم

عاشق

کاش بدونم از کدوم جاده میای تا دو تا دستامو دروازه کنم
گریه ها مو سر بدم رو دامنت روی سینت نفسی تازه کنم
کاش بدونم از کدوم جاده میای تا بشینم لحظه‌ها به انتظار
دوتا چشمام فانوس جاده بشن تا ببینی‌ جاده‌ها رو در شب تار

عشق من بیا که اینجا بی‌ تو موندن نداره بیا تا غصه بمیره منو آروم بذاره
زندگی‌ بی‌ تو یه زندونه برام کاش بدونی عمر من مثل یه مهمونه برام
کاش بدونم از کدوم جاده میای تا بشینم لحظه‌ها به انتظار
دوتا چشمام فانوس جاده بشن تا ببینی‌ جاده‌ها رو در شب تار

کاش بیای تا با صدای قلب تو جون بگیرم عمر رو اندازه کنم
از دلم غصه رو بیرون بریزم با یه بوسه نفسی تازه کنم
کاش بدونم از کدوم جاده میای تا بشینم لحظه‌ها به انتظار
دوتا چشمام فانوس جاده بشن تا ببینی‌ جاده‌ها رو در شب تار

عشق من بیا که اینجا بی‌ تو موندن نداره بیا تا غصه بمیره منو آروم بذاره
زندگی‌ بی‌ تو یه زندونه برام کاش بدونی عمر من مثل یه مهمونه برام
کاش بدونم از کدوم جاده میای تا بشینم لحظه‌ها به انتظار
دوتا چشمام فانوس جاده بشن تا ببینی‌ جاده‌ها رو در شب تار
کاش بدونم از کدوم جاده میای تا بشینم لحظه‌ها به انتظار
دوتا چشمام فانوس جاده بشن تا ببینی‌ جاده‌ها رو در شب تار
کاش بدونم از کدوم جاده میای تا بشینم لحظه‌ها به انتظار
دوتا چشمام فانوس جاده بشن تا ببینی‌ جاده‌ها رو در شب تار
کاش بدونم از کدوم جاده میای تا بشینم لحظه‌ها به انتظار
دوتا چشمام فانوس جاده بشن تا ببینی‌ جاده‌ها رو در شب تار
کاش بدونم از کدوم جاده میای تا بشینم لحظه‌ها به انتظار
دوتا چشمام فانوس جاده بشن تا ببینی