خانه عناوین مطالب تماس با من

اشعار و نوشته های ناب

اشعار و نوشته های ناب

درباره من

www.facebook.com/asgharakbarpour1360 ادامه...

دسته‌ها

  • اشعار فریدون مشیری 15
  • اشعار ایرج جنتی عطایی 5
  • اشعار احمد شاملو 4
  • اشعار نادر نادرپور 3
  • اشعار سهراب سپهری 3
  • نوشته هایی از دکتر شریعتی 4
  • اشعار اردلان سرفراز 8
  • متن ترانه های ستار 23
  • متن ترانه های داریوش اقبالی 22

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • عروسک
  • زنگ حساب
  • جنگل
  • مهمان ناخوانده
  • نجات
  • شازده خانوم
  • شهبانو
  • گل حسرت
  • عاشقانه
  • دریغ
  • تقدیر
  • خوابم یا بیدارم
  • خاتون
  • آشپزخونه
  • تنهای منظره

بایگانی

  • مهر 1391 2
  • شهریور 1391 28
  • مرداد 1391 28
  • تیر 1391 18
  • خرداد 1391 8
  • اردیبهشت 1391 3
  • فروردین 1391 3

تقویم

مهر 1391
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30

جستجو


آمار : 375490 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 19:25
    وقتی که چون آتش جوان بودم خورشید سرخ صبحگاهان را بر قله ی البرز می دیدم که می خندید دیدار او در چشم من خوش بود وز خنده ی او شادمان بودم اما درین صبح غم آلود کهنسالی بی آنکه ابری در افق باشد چشم مرا راهی بدان خورشید خندان نیست وین قطره ی سردی که با باد زمستانی در می نوردد پشت دستم را اشک است و باران نیست زیرا من از...
  • با برگ دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 19:19
    حریق خزان بود همه برگ ها آتش سرخ همه شاخهها شعله زرد درختان همه دود پیچان به تاراج باد و برگی که می سوخت میریخت می مرد و جامی ساوار چندین هزار آفرین که بر سنگ می خورد من از جنگل شعله ها می گذشتم غبار غروب به روی درختان فرو می نشست و باد غریب عبوس از بر شاخه ها می گذشت و سر در پی برگ ها می گذاشت فضا را صدای غم آلود...
  • پس از مرگ بلبل دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 19:17
    نفس می زند موج نفس می زند موج ساحل نمی گیردش دست پس می زند موج فغانی به فریاد رس می زند موج من آن رانده مانده بی شکیبم که راهم به فریاد رس بسته دست فغانم شکسته زمین زیر پایم تهی می کند جای زمان در کنارم عبث می زند موج نه در من غزل می زند بال مه در دل هوس می زند موج رها کن رها کن که این شعله خرد چندان نپاید یکی برق...
  • گلبانگ دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 19:16
    در زلال لاجوردین سحرگاهی پیش از آنی که شوند از خواب خوش بیدار مرغ یا ماهی من در ایوان سرای خویشتن تشنه کامی خسته را مانم درست جان به در برده ز صحراهای وهم آلود خواب تن برون آورده از چنگ هیولاهای شب دور مانده قرن ها و قرن ها از آفتاب پیش چشمم آسمان : دریای گوهربار از شراب زندگی بخشنده ای سرشار دستها را می گشایم می...
  • مرثیه یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 22:39
    Normal 0 غربت عمیق اندوه منو چاه خشک تو بیابون نداره سردی و تاریکی زندگیمو هیچ شبی تو هیچ زمستون نداره مثل شعر مرثیه از شب و گریه پرم برای تموم شدن لحظه ها رو می شمرم کی ستاره منو از آسمون پشت این پرده خاموشی کشید گلدون شیشه ای مو کی زد به سنگ کی منو به خود فراموشی کشید کاش میشد واسه خودم گریه کنم اینقدر گریه که دل...
  • صید دل یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 22:37
    Normal 0 چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را که کس مرغان وحشی را از این خوش تر نمی گیرد خدایا رحمی ای منعم که درویش سر کویت دری دیگر نمی داند رهی دیگر نمی گیرد گفتم غم تو دارم گفتا غمت سراید گفتم که ماه من شو گفتا اگر بر اید گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که شب رواست او از راه دیگر اید چه خوش صید دلم کردی بنازم...
  • مهر دوست یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 22:36
    Normal 0 من ان نیم که دل از مهر دوست بردارم وگر ز کینه دشمن به جان رسد کارم نه روی رفتنم از خاک آستان دوست نه احتمال نشستن نه پای رفتارم نه او به چشم ارادت نظر به جانب ما نمی کند گه من از ضعف نا پدیدارم به عشق روی تو احرام می کند سعدی همه جهان بدر آیند او به انکارم کجا توانمت انکار دوستی کردن که اب دیده گواهی دهد به...
  • سقوط یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 22:33
    وقتی که گل در نمیاد سواری اینور نمیاد کوه و بیابون چی چیه وقتی که بارون نمیاد ابر زمستون نمیاد اینهمه ناودون چی چیه حالا تو دست بی‌صدا دشنه ما شعر و غزل قصه مرگ عاطفه خوابهای خوب بغل بغل انگار با هم غریبه‌ایم خوبی ما دشمنیه کاش من و تو می‌فهمیدیم اومدنی رفتنیه تقصیر این قصه‌ها بود تقصیر این دشمنها بود اونا اگه شب...
  • گره کور یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 22:32
    کلاف سرنوشت من سردرگمه همیشه طلسم کور این گره یه لحظه وا نمی‌شه طناب سرنوشت من تنها پل عبوره اما به بیراهه میره با گرهی که کوره دیروز مسیر قصه‌هام یه جاده بود به خورشید امروز به بیراهه شده به شوره زار تردید از بود و از نبودم دل کندم و بریدم تا نیمه‌جون و خسته به این گره رسیدم به من کمک کن ای عشق این گره رو وا کنم به...
  • گل زیره یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 22:31
    لالا لالا گل زیره بابات دستاش به زنجیره میگه هرگز نگو دیره که هر روز روز تقدیره لالا لالا گل گندم چی اومد بر سر مردم میون آتش افتادیم شدیم از روی دنیا گم لالا لالا بد آوردیم بنام زندگی مُردیم خیانت شکل یاری شد ز یاران پشت پا خوردیم لالا لالا گل لاله حریم عشــــــق پاماله سیاهی رنگ هرسفره سر هفت سین هر ساله لالا لالا...
  • گرگ بیابون یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 22:31
    جوون مرد و بلند بالا توی کوه و توی صحرا چنون نی می‌زنه غمناک می‌خونه که کُهسار از غمش سردر گریبونه میگن گرگ بیابونه، میگن گرگ بیابونه میگن گرگه، میگن گرگ جوون مرد و بلند بالا توی کوه و توی صحرا چنون نی می‌زنه غمناک می‌خونه که کُهسار از غمش سردر گریبونه که کُهسار از غمش سردر گریبونه میگن گرگ بیابونه، میگن گرگ بیابونه...
  • داد از این دل یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 22:30
    تو زلفونت بود تار ربابم چه می‌خواهی از این حال خرابم تو که با مو سر یاری نداری چرا هر نیمه شو آیی به خوابم چرا هر نیمه شو آیی به خوابم فلک در قصد آزارم چرایی گلم گر نیستی خارم چرایی تو که باری ز دوشم بر نداری میون بار سربارم چرایی تو که نوشم نه‌ای نیشم چرایی تو که یارم نه‌ای پیشم چرایی تو که مرحم نه‌ای زخم دلم را نمک...
  • پرنده مهاجر یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 22:29
    ای پرنده مهاجر ای پر از شهوت رفتن فاصله قد یه دنیاست بین دنیای تو با من تو رفیق شاپرکها من تو فکر گله‌مونم تو پی عطر گل سرخ من حریص بوی نونم دنیای تو بی‌نهایت همه جاش مهمونی نور دنیای من یه کف دست روی سقف سرد یک گور من دارم تو آدمکها می‌میرم تو برام از پریها قصه می‌گی من توی پیله وحشت می‌پوسم برام از خنده چرا قصه...
  • سرسپرده شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 22:26
    Normal 0 یه روز میدونم بی خبر سرزده از راه میرسی جون خسته از بیدار شب با صبح فردا میرسی وقتی رسیدی خونه ام باز از تو گل بارون میشه صاحب خونه پیش تو نا آشنا مهمون میشه نا آشنا مهمون میشه روز تولد تو میلاد عشق پاک برای شکر این روز پیشونیم به خاک پیشونیم به خاک من سر سپرده هستم تا مرز جون سپردن با یک اشاره تو حاضر برای...
  • از تو خواندن شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 22:25
    Normal 0 شبا تو زمزمه های میخونه هر کی از تو میخونه خوب میخونه خوب میخونه هر کی از تو میخونه غم تو صداشه غمی که خوبه توهر صدایی باشه غمی که تا نباشه صدا صدا نیست این همه زمزمه تو میخونه ها نیست شبا تو زمزمه های میخونه هر کی از تو میخونه خوب میخونه خوب میخونه میکن عاشق یه صدای دیکه داره عاشقی حال و هوای دیکه داره...
  • یوسف گمگشته شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 22:22
    Normal 0 سرخ صورتم از سیلی ، اما زرد تنم یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم از درون همه ویرونم ، اما ظاهرم آباد شهر خاموشانه قلبم ، رو لب هام پره فریاد من همه نقدینه هام رو پای عاشقی دادم پا به زنجیر و اسیرم اما از خودم آزاد سرخ صورتم از سیلی ، اما زرد تنم یوسف هم دست حق و پاره پاره...
  • یاس پرپر چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 20:21
    لالا لالا لالایی عزیز نازنین من لالایی بخواب این آخرین خواب تو شیرین پس از این قهرمان قصه‌هایی تو ای سرباز و ای فرزند بهتر تو ای سرباز و ای فرزند بهتر جدا از بستر و آغوش مادر به غسلت می‌برم با دیده تر به غسلت می‌برم با دیده تر به تو پوشم کفن از یاس پرپر لالایی لالایی لالایی عزیز نازنین من لالایی بخواب این آخرین خواب...
  • جنگل جاری چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 20:19
    در این حریم شبانه ستم گرفته در این شب خوف و خاکستر که غم گرفته رفیق روزان روشن رهایی من ستاره‌ها را صدا بزن دلم گرفته قامت یاران از تبرداران اگر شکسته جنگل جاری رو به بیداری به گـل نشسته بهار من رو به بیداری جنگل جاری جوانه بسته ستاره سوسو نمی‌زند اگرچه بر من رفیق شبهای بی‌کسی ای سر به دامن در این سکوت سترون سنگر به...
  • سرگردون چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 20:17
    از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده غم سرگردونی‌هام رو با تو صادقانه گفتم اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم من سرگردون ساده تو رو صادق می‌دونستم این برام شکسته اما تو رو عاشق می‌دونستم تو تموم طول جاده که افق برابرم بود شوق تو راه توشه من اسم تو همسفرم بود من دل شیشه‌ای هرجا هر شکستن...
  • عاشق چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 20:15
    Normal 0 کاش بدونم از کدوم جاده میای تا دو تا دستامو دروازه کنم گریه ها مو سر بدم رو دامنت روی سینت نفسی تازه کنم کاش بدونم از کدوم جاده میای تا بشینم لحظه‌ها به انتظار دوتا چشمام فانوس جاده بشن تا ببینی‌ جاده‌ها رو در شب تار عشق من بیا که اینجا بی‌ تو موندن نداره بیا تا غصه بمیره منو آروم بذاره زندگی‌ بی‌ تو یه...
  • گلگشت چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 20:13
    Normal 0 سال ها تو زندگی گشتم و گشتم دنبال نیمه گم شدم میگشتم اما قصه دلم وقتی شیرین شد که به گل گشت اومدی تو سرنوشتم از همون شب قشنگ آشنایی که گذاشتی دست تو دستم گر گرفتم هنوز اما شب و روز یاد تو هستم باتو بودم با تو هستم با تو هستم گل افشون کن گل افشون نکن عشقت رو پنهون شب شادی و شوره برقص و گل برافشون گل افشون کن...
  • گل بانو چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 20:12
    Normal 0 آی گل بانو ای گل باغ مشرق از عشق میگم گوش کن به حرف عاشق تا دیدمت گفتم خدا چی ساخته طفلی دلم بد جور خودش رو باخته آی گل بانو ای گل باغ مشرق از عشق میگم گوش کن به حرف عاشق تا دیدمت گفتم خدا چی ساخته طفلی دلم بد جور خودش رو باخته عاشق شدم اما چه بی اجازه راهی ام و راه سفر درازه دارم میرم سفر کنم به گیسوت...
  • نیایش جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 15:10
    خدایم، خدایم آه ای خدایم صدایت می‌زنم بشنو صدایم شکنجه‌گاه این دنیاست جایم به جرم زندگی این شد سزایم آه ای خدایم بشنو صدایم مرا بگذار با این ماجرایم نمی‌پرسم چرا این شد سزایم آه ای خدایم بشنو صدایم گلویم مانده از فریاد و فریاد ندارد کس غم مرگ صدا را به بغض در نفس پیچیده سوگند به گلهای به خون غلطیده سوگند به مادر...
  • لالایی جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 15:08
    لالا می‌گم برات خوابت نمیاد بزرگت می‌کنم یادت نمیاد لالا کن بوته خوشرنگ پنبه که با ما دست این دنیا به جنگه شب مهتابی امشب دوباره مامات رفته دل من بی‌قراره مامات رفته به جاده تباهی الهی بشکنه قلبش الهی می‌خواست با فقر و بدبختی بجنگه می‌گفت بیهوده مردن خیلی ننگه اجل اومد رسید هنگام مرگش فنا شد در فساد اون قلب تنگش شب...
  • حادثه جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 15:06
    گفتم تو چرا دورتر از خواب و سرابی، خواب و سرابی گفتی که منم با تو ولیکن تو نقابی، اما تو نقابی فریاد کشیدم تو کجایی، تو کجایی گفتی که طلب کن تو مرا تا که بیابی فریاد کشیدم تو کجایی، تو کجایی گفتی که طلب کن تو مرا تا که بیابی چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش، مرد سفر باش هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش، فکر خطر باش هر منزل...
  • آخرین تلاش جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 15:04
    Normal 0 این آخرین تلاشمه واسه بدست آوردنت باور کن این قلب و نرو این التماس آخره چقدر می خوای تو بشکنی غرور این شکسته رو هر چی میخوای بگی بگو اما نگو بهم برو این دل و عاشقش نکن اگه منو دوست نداری راحت بگو اگه می خوای قلبه منو جا بذاری دلم پر از شکایته اما صدام در نمیاد می ترسم از دستم بری کاری ازم بر نمیاد این آخرین...
  • خاکی جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 15:03
    Normal 0 بیا درویش بشیم خاکی و بی ریا شیم بغض تن را بشکنیم از من وما رها شیم بیا پروانه صفت به دور هم بگردیم زیر چتر معرفت یک دل و یک صدا شیم زندگی با کبرصفا نداره عالم فانی بقاء نداره اونهایی که خاکی اند عاشق دل پاکی اند پیش خدا عزیزنو شاه و گدا نداره اونهایی که خاکی اند عاشق دل پاکی اند پیش خدا عزیزنو شاه و گدا...
  • یگانگی جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 15:00
    Normal 0 ای عاشقان ای عاشقان گلایه دارم از جهان نا مردمی از هر کران آتش به دل ها می زند آتش به دل ها می زند همچون زمین و آسمان ستاره های خون چکان رنگ مصیبت هر زمان بر سینه ی ما می زند آتش به دل ها می زند دنیا به کام اهل ناز ما بیدلان اهل نیاز این قلب خونین باغ ما داغ شقایق داغ ما ای عاشقان ای عاشقان گلایه دارم از جهان...
  • آینه جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 20:06
    رو می‌کنم به آینه رو به خودم داد می‌زنم ببین چقدر حقیـــر شده اوج بلنـــد بودنم رو می‌کنم به آینه من جای آینه می‌شکنم رو به خودم داد می‌زنم این آینه است یا که منم من و ما کم شده‌ایم خسته از هم شده‌ایم بنده خاک، خاک ناپاک خالی از معنای آدم شده‌ایم رو می‌کنم به آینه رو به خودم داد می‌زنم ببین چقدر حقیـــر شده اوج...
  • نازنین جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 20:04
    ای نازنین، ای نازنین در آینه ما را ببین از شرم این صد چهره‌ها در آینه افتاده چین از تندباد حادثه گفتی که جان در برده‌ایم اما چه جان دربردنی دیریست که در خود مرده‌ایم ای نازنین، ای نازنین در آینه ما را ببین از شرم این صدچهره‌ها در آینه افتاده چین اینجا به جز درد و دروغ همخانه‌ای با ما نبود در غربت من مثل من هرگز کسی...
  • 90
  • 1
  • صفحه 2
  • 3