شازده خانوم

دو تا دستام مرکبی
تموم شعرام خط خطی
پیش شما شازده خانوم
منم فقیر پا پتی
غرور رو بردار و ببر
دلم میگه دلم میگه
غلامی رو به جون بخر
دلم میگه دلم میگه
شازده خانوم قابل باشم
باید بگم به شعر من
خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی
شازده خانوم چه خاکی و چه بی ریا
به منزل خود آمدی خود آمدی خود آمدی
عجب عجب چه رند و چه بلا شده دل پدر سوخته ام
باور کنین زشوقتون اشکی شده چشم به در دوخته ام
فرصت بدین عاشقیمو خدمتتون عرض می کنم
واسه فرار از خودم دو پا دارم دوپا دیگه قرض می کنم
شازده خانوم قابل باشم باید بگم به شعر من
خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی
شازده خانوم چه خاکی و چه بی ریا
به منزل خود آمدی خود آمدی خود آمدی

شهبانو

در کاخ پادشاهی,در پای تخت شاهی

در شب میلاد نور,در قحطی سیاهی

با مهر آریایی,مهربان بانو شدی

مادر ملتی با,نام شهبانو شدی

ای مادر گرامی,همسر مرد نامی

رنجی که برده ای تو,نداره التیامی

نه وقت بار عامی,نه فرصت سلامی

از این همه مصیبت,نمیشه گفت کلامی

مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو

خونه را خاک گرفته,از بیکسی تا زانو

مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو

خونه را خاک گرفته,از بیکسی تا زانو

شکوه تخت جمشید تاراج آشنا شد

آیه تخت کوروش چوبه دار ما شد

پرچم شیر و خورشید بی یال و دم رها شد

جهنمی به نام دین خدا به پا شد

رنج زیادی بردیم,از دنیا ضربه خوردیم

افتادیم از بزرگی,اما هنوز نمردیم

زنده به عشق یاریم,تشنه کارزاریم

ما امتداد سبز,دوباره بهاریم

مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو

خونه را خاک گرفته,از بیکسی تا زانو

در سرزمین خورشید,اگر که روشنی نیست

مثل تو عاشق مهر,تو قصر عشق زنی نیست

رو خط سرنوشت,هر دوی ما نوشته

شکسته ها شکسته,گذشته ها گذشته

تا وقتی که به دلها,نوید عشق میدی

وقتی تو را میبینیم,لبالب از امیدیم

میگذریم از سیاهی,پا میذاریم تو راهی

که میرسه به مرز,ایران پادشاهی

مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو

خونه را خاک گرفته,از بیکسی تا زانو

مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو

مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو.

گل حسرت

مرا زیبا پرستی داده عشق و داده مستی
رنج هستی برده از یادم
ندارم ترسی از غم
تا که هر دم می رسد عشقش به فریادم
ندارم ترسی از غم
تا که هر دم می رسد عشقش به فریادم
چو او را می پرستم درکنار هر که هستم
نقش سنگم سرد و خاموشم
بغیر از یاد او هر یاد دیگر در جهان گشته فراموشم
بغیر از یاد او هر یاد دیگر در جهان گشته فراموشم
تو آنی خدایا که دانی خدایا
کسی که در همه وجودم بود ز یاد او نشانی
نکرده یکدم از محبت به من نگاه مهربانی
مرا زیبا پرستی داده عشق و داده مستی
رنج هستی برده از یادم
ندارم ترسی از غم
تا که هر دم می رسد عشقش به فریادم
ندارم ترسی از غم
تا که هر دم می رسد عشقش به فریادم
چو او را می پرستم درکنار هر که هستم
نقش سنگم سرد و خاموشم
بغیر از یاد او هر یاد دیگر در جهان گشته فراموشم
بغیر از یاد او هر یاد دیگر در جهان گشته فراموشم
بغیر از یاد او هر یاد دیگر در جهان گشته فراموشم

عاشقانه

اگه یه نامه باشم
پر از پیامای خوب
کاشکی جوابم تو باشی
اگه یه عابر باشم
اسیر طوفان شن
کاشکی سرابم تو باشی
پر از گناهم اگر رها
شده بی خبر
کاشکی گناهم تو باشی
اگر تمام تنم
دو چشم خسته باشه
کاشکی نگاهم تو باشی
تو در من تب خوندنی تب تند و فریاد
تو اصلا تمام منی ، یه سایه ی همسفر ، یه همزاد
تولد یک صدا یه فریاد
سکوت من شیشه ای صدای تو موندنی
در من ، طلوع صدایی
تو مثل گل ساده
ای نجیب و آزاده ای
اسمت ، صدای رهایی
صدای من رفتنی
صدای ما موندنی
مثل صدای همیشه
تو مثل گل ساده ای
نجیب و آزاده ای
حرفی ، برای همیشه

دریغ

به دادم برس ای اشک
دلم خیلی گرفته
 نگو از دوری کی
نپرس از چی گرفته
 منو دریغ یک خوب
به ویرونی کشونده
عزیزمه تا وقتی
 نفس تو سینه مونده
تو این تنهایی تلخ
من و یک عالمه یاد
 نشسته روبرویم
 کسی که رفته بر باد
کسی ک ه عاشقانه
 به عشقش پشت پا زد
برای بودن من
به خود رنگ فنا زد
چه دردیه خدایا نخواستن اما رفتن
برای اون که سایه س همیشه رو سر من
 کسی
که وقت رفتن
 دوباره عاشقم کرد
 منو آباد کرد و
 خودش ویرون شد از درد
 بدادم برس ای اشک
دلم خیلی گرفته
نگو از دوری کی
نپرس از چی گرفته
به آتش تن زد و رفت تا من اینجا نسوزم
 با رفتنش نرفته تو خونمه هنوزم
هنوز سالار خونه س پناه منه دستاش
 سرم رو شونه هاشه رو گونمه نفس هاش
به دادم برس ای اشک